پــارت یازده ـ دوازده

ساخت وبلاگ
پارت_سوماز حمید خداحافظی کردم و به سمت خونه راه افتادم.موقعی که رسیدم،بابا خونه بود و داشت با مامان دعوا می کرد؛کار همیشگیش بود.خواستم برم جداشون کنم که پشیمون شدم،دفعه قبل که دخالت کرده بودم،بابا کلی کتکم زده بود.بی سر و صدا آروم رفتم تو اتاقم.خدایا!کی این وضعیت تموم می شه؟خسته شدم خدایا!خسته شدم.  پــارت یازده ـ دوازده...ادامه مطلب
ما را در سایت پــارت یازده ـ دوازده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : goroh6talapen بازدید : 69 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 22:45

پارت_چهارمروی تخت دراز کشیدم و به سقف زل زدم،ساعدم و روی پیشونیم گذاشتم و دوباره به فکر فرو رفتم.تو دو راهی بدی قرار گرفته بودم؛می دونستم مامان بی خیال این قضیه نمی شه و هر قیمتی شده از بابا طلاق می گیره؛بهش حق می دادم،از وقتی که به خاطر میارم هر چند وقت یه بار یه زن میاد در خونمون و میگه بابام باها پــارت یازده ـ دوازده...ادامه مطلب
ما را در سایت پــارت یازده ـ دوازده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : goroh6talapen بازدید : 71 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 22:45

#پارت_پنجم*****دیگه جونی واسم نمونده بود؛پنج ساعت بود که تو بازار بودیم.با بی حالی به مامان گفتم:_«آی پام،شکست به خدا،جون من ول کن بریم خونه،تموم شد دیگه.»مامان با اخم نگام کرد و گفت:-«حرف نباشه،پسره تنبل؛تو که چیزی بلند نکردی این همه ناله می کنی،فقط یه دو تا پلاستیک برداشتی.»چشمام از تعجب گرد شد!فق پــارت یازده ـ دوازده...ادامه مطلب
ما را در سایت پــارت یازده ـ دوازده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : goroh6talapen بازدید : 68 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 22:45

#پارت_ششممامان ماشین رو جلوی رستوران نگه‌داشت و گفت:« پیاده شو که از بس حرف زدی سر درد گرفتم.»با خنده از ماشین پیاده شدم و گفتم:«_بالاخره باید یه جوری کنجکاویم رو رفع کنم یا نه؟»مامان دستشو گذاشت رو کمرم و منو به جلو هل داد و گفت:«راه میفتی  یا میخوای تا صبح همین‌جا وایستی حرف بزنی.»خنده ای کردم و د پــارت یازده ـ دوازده...ادامه مطلب
ما را در سایت پــارت یازده ـ دوازده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : goroh6talapen بازدید : 64 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 22:45

#پارت_هفتم#لبخندی زدم وگفتم :_«اگه پسری به خوشتیپی من نداشتی چیکار می کردی؟»مامان لبخند پر رنگی زد وگفت:-«الهی قربونت برم پسرم،اصلا تصورکردنش هم خوب نیست.»چشمام و بستم ودستام رو روی دستای مامان گذاشتم،نفس عمیقی کشیدم وزیر لب زمزمه کردم:_«من خیلی خوشبختم که تو رو دارم مامان.»گرمی دستاش آرامش رو به وج پــارت یازده ـ دوازده...ادامه مطلب
ما را در سایت پــارت یازده ـ دوازده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : goroh6talapen بازدید : 72 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 22:45

به آسمان سیاه رنگ نگاه کردم.تو فکرام غرق شده بودم؛به این فکر می کردم که چطور تو شیراز خیلی راحت برا خودم زندگی کنم و مامان اینجا غمگین باشه.خوب می دونستم مامان خیلی بابا رو دوست داره،ولی نمی دونم چرا بابا این طور رفتار می کنه.نیم نگاهی به مامان انداختم.اونم غرق فکر بود.یه دفعه ماشین از جاده خارج شد پــارت یازده ـ دوازده...ادامه مطلب
ما را در سایت پــارت یازده ـ دوازده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : goroh6talapen بازدید : 67 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 22:45

*****با خنده وارد خونه شدیم که صدای داد بابا به گوش رسید:-«تا الان کدوم گوری بودین؟»مامان خرید ها رو دستم داد و آروم گفت:-«این ها رو سریع ببر تو اتاقت و تا نگفتم بیرون نیا.»اتاقم،نرسیده به حال بود،یعنی وقتی در خونه رو باز می کردی،چند قدم جلوتر سمت چپ در اتاق من بود.سریع وارد اتاق شدم و در رو بستم.با پــارت یازده ـ دوازده...ادامه مطلب
ما را در سایت پــارت یازده ـ دوازده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : goroh6talapen بازدید : 73 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 22:45

*****خانم گوینده از توی بلندگو اعلام کرد:-«پرواز شماره 11به مقصد شیراز آماده پرواز است،از مسافران عزیز تقاضا می شود...»صورت مامان رو بوسیدم و گفتم:_«مامان هواپیما می خواد پرواز کنه،من باید برم،مراقب خودت باش؛خداحافظ.»مامان در حالی که اشک می ریخت،من رو بوسید و گفت:-«برو پسرم،مراقب خودت باش؛رسیدی زنگ پــارت یازده ـ دوازده...ادامه مطلب
ما را در سایت پــارت یازده ـ دوازده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : goroh6talapen بازدید : 73 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 22:45

#پارت_یازدهمبا اون پسره که اسمش متین بود دوست شدم و شمارش رو گرفتم.پسر خوبی به نظر می اومد؛فقط دو سال از من بزرگ تر بود.از شانس بدم،راننده تاکسی آدم بد اخلاقی بود و مدام غر می زد و درباره تحریم و موارد سیاسی حرف می زد،به نظرم اگر درسش رو ادامه داده بود سیاست مدار خوبی می شد.راننده بد اخلاق با لهجه پــارت یازده ـ دوازده...ادامه مطلب
ما را در سایت پــارت یازده ـ دوازده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : goroh6talapen بازدید : 79 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 22:45